پل کله!!!
5 شنبه گذشته با دایی احسان تصمیم گرفتیم قبل رفتن به شهرکرد(مهمونی قرض الحسنه ماهانه) بریم از طبیعت توی مسیر لذت ببریم و کمی کنار رودخانه باشیم. به (پل کله!!!) که رسیدیم رفتیم یه جای بکر رو پیدا کردیم و حسابی خوش گذروندیم.
با دایی احسان زندایی رزا و آبتین جیگر کلی خوش گذروندیم .شما هم مثل اکثر بچه ها عشق آب هستی.
مامان هم کمی از وسواس نسبت به تمییزی شما کم کرد و گذاشت شما تا دلت می خواست آب بازی کنی
**********
این هم برادر زاده عزیزم آبتین که خیلی پسر خوبیه و عمش عاشقشه
*********
*******
جای بابا جمشید و مامان محبوبه خیلیییییییییییییییییییییییی خالی بود...
کاش بابا جمشید می دونست که آرزومه باهامون بیاد این جور جاها و توی زندگیش کمی لذت ببره و اینقدر زحمت نکشه برای ما...
******
دایی احسان با دوربین حرفه ایش کلی عکس های عالی انداخت که هنوز به دستم نرسیده.ان شا الله رسید بازم عکس می زارم